برای سارایم....

گریه کن عزیزم اما نه فقط واسه خودت
واسه اینکه دیگه نمیشه بیام تولدت
گریه کن جدایی ها ما رو رها نمیکنن
آدما اینگار برای ما دعا نمیکنن
گریه کن حالا حالا ها باید از هم جدا باشیم
بشینیمو منتظر معجزه خدا باشیم
گریه کن منم دارم مثل تو گریه میکنم
به خدای اسمونامون گلایه میکنم
گریه کن تو وقتمون یک برف سنگین نیومد
این همه پرنده رد شد مرغ آمین نیومد
گریه کن برای روزایی که خورشیدی نداشت
دلهای من و تو به فردا امیدی نداشت
گریه کن فکر کن دلیلی ندارم فقط همین
واسه فاصله که از آسمونه تا زمین
گریه کن سبک میشی روزای خوب یادت میاد
گر چه تو تقویم مون نیستند این روزا زیاد
گریه کن واسه رویایی که قسمت نمیشه
یک شبم سره خدا واسه ما خلوت نمیشه
گریه کن واسه قولی که بهش عمل نشد
واسه مشکلاتی که بودشو هستو حل نشد
گریه کن واسه اولا که عاشقونه بود
حال هم رو پرسیدن فقط یک جور بهونه بود
گریه کن واسه همه واسه خودت برای من
توی بارونی ترین ثانیه ها عقدتو بستن
گریه کن تا آیینه بشه اون چشمهای روشنت
واسه بودن تو آسمو فراره گریه کردن